skip to main
|
skip to sidebar
۱۳۸۸ تیر ۱۷, چهارشنبه
نــشان عــاشقــی
عاشقی نشانها دارد ، اشک و غم و اندوه دارد
گهی لبخند ز یاد یار ، گهی ز یادش اشکبار
رخسار زرد و چشمان تر سـینه ای مـتورم ز درد
همه و همه نشان یار است ، همان یاری که دل گرفتار آن است
آری عاشقی این است و این همه نشان عاشقی است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
Love is a name , life is a game , forget the name , play the game
راز کهـنــــــــه
تک بیست -خدمات وبلاگ نویسان
جدید ترین کد های موزیک
بايگانی وبلاگ
▼
2009
(37)
◄
دسامبر
(2)
◄
سپتامبر
(1)
▼
ژوئیهٔ
(33)
.ولنتـــــایـن و قـلــــب شـکـستـــه مـــن خیلی سخ...
.انـتـــــظار پـــایـــاناگر یک روز آمدی اما مرا ن...
خـــــــانــه تــــــــویاد روزهایی می افتم که در ...
تـلــــــخ و شـیـــــــریـــنآن شب سر شام بودیم ، ...
فـــــردا مـــــالـه تــــــویه شب گریه کردم ، یه ...
.یاد نمی خواستـــم ، یار می خواستــــم در آن عصر د...
.دلـم می خـواد باهات حـرف بزنــمدلم می خواد بشینم ...
تـنـهــــا مـانـــــدمگذشت ، زیر باران ترا زمزمه ک...
بـاز امشــب گـریــه کــردمباز امشب گریه کردم ، مثل...
فـصـــل تـنـهـــــاییداشتم به تنهایی فکر می کردم ،...
مـــن مـــی مــــانــمخیلی سخـتـه عـاشـقه کـسی باش...
دیگــر گـریــه مکـن ، همـه چیــز گـذشـتدل من ، دیگ...
دلـیـــل آرامـــشتقدیم به تو که دلیل آرامش روحمیه...
مثـــل روزای بچگــــیتوی عالم بچگی یه چیزایی خیلی ...
نمی دانــم چه کنــم تا بمانــی ؟برای بودنت ، برای ...
درتنـهایـی آمـوختـــــمتا چندی پیش از تداعی گذشته ...
بـا تـو هـســتم با تو هستم ، با تویی که هنوزم شبها...
تقــدیـم بـه از دسـت رفتــه ام .خــدانـگهـــدار.م...
نــشان عــاشقــیعاشقی نشانها دارد ، اشک و غم و اند...
فـاصلـه هـای عـاشـقانه زمانی پیش می آید که بین دو ...
چند روز پیش باز از طریق قاصد همیشگی سلام او به گوش...
گمشــده مـــن بازامشب دلم هواشو کرده و خوب فکر میک...
.تــــو خــــواب بــــودیتو خواب بودی و من تماشاگر...
آنــــروز چـــه روزی بـــودنمی دانم آن روز ، چه رو...
پـیـــراهــن آبـــــیامشب پیراهن آبیم را پوشیده ام...
خـــبــــر دادنــــد کـــــه . . . . . . . خبر داد...
بـــه دیـــدارم نــیـــا" خیلی دلم براش تنگ شده ، ...
ســـلام تنهایـیامروز حس خوبی داشتم ، انگار در کنار...
آخرین کلام او : گریه مکن آخرین حرفی که به من زد ای...
کـنــار اســمــت نـشـسـتــمزمین تن پوش سبز خود را ...
به او بگوئید که من رفتــمدلم می گیرد ، وقتی حکایت ...
مــــن ایـنـجــــایـممن اینجایم ، با دانه های اشک ...
بـگـــذار بــرودبگذار برود ، وقتی دلی دیگر را دوست...
◄
ژوئن
(1)
درباره من
مازیار
مشاهده نمایه کامل من
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر