۱۳۸۸ مرداد ۲, جمعه

.

یاد نمی خواستـــم ، یار می خواستــــم



در آن عصر دلتنگ خزانی ، بهش گفتم :

یکی بود ، یکی نبود

اونکه بود تو بودی ، اونکه تو قلب تو نبود ، من بودم

یکی داشت یکی نداشت

اونکه داشت تو بودی ، اونکه جزء تو کسی رو نداشت من بودم

یکی خواست ، یکی نخواست

اونکه خواست تو بودی ، اونکه نخواست از تو جدا بشه ، من بودم

یکی گفت ، یکی نگفت

اونکه گفت تو بودی ، اونکه دوستت دارمو جزء تو به کسی نگفت

من بودم

یکی رفت ، یکی نرفت

اونکه رفت تو بودی ، اونکه موند منتظرت من بودم

و او بهم گفت :

خیلی پر احساس و قشنگ بود ، ولی مازیار جان من همیشه به یادت هستم

اما کاش او می دانست که :

مــن یــاد نـمــی خــواسـتـــــم ، مــن یــار مــی خــواسـتــــــم


( متن زیبای یکی بود یکی نبود ، بر گرفته از پیامکهای زیبا می باشد )
.

هیچ نظری موجود نیست: